Hesam Rastegat Contemplations

گاه نوشت های حسام رستگار

Hesam Rastegat Contemplations

گاه نوشت های حسام رستگار

معنا را پیدا نمی کنی... ده ها هزار سال است که به دنبال معنا می گردند. دیگر هیچ سنگی نمانده که زیر و رو نشده باشد.
معنا را باید ساخت. با تظاهر زندگی شیرین می شود.
بله...! هر کسی بخواهد سرت کلاه بگذارد، من نمی خواهم

آخرین مطالب

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مورچه با اراده

نمی دونم این از کجا اومد ولی خب یهو به یه نتیجه کلی رسیدم که منشا تمام مشکلات من از کم اراده شدن های مقطعی هست و پ هرچه پیشرفت هم رخ داده از اراده و شجاعت هست.
اراده

شجاعت

داریت

این سه اصل یک مسیر پر از موفیقت رو میسازه

من در اصل اول دچار پدیده اهمال کاری هستم البته اگه احمال نباشه هستم.

بیاید با هم سرچ کنیم که ساده ترین روش ها برای تقویت اراده چیه ::

خب اولین وبسایت یه سری چیزهای کلی گفته که جالب ترین هاش اینه که

تشبیه اراده به عضله

بعضی کارها را به عادت تبدیل کنید

خوددلسوزی را تمرین کنید

تحرک داشته باشید

خب با اولیش موافقم اینکه اراده هم مثل عضله هست یه چیز قدرتمند که قوی بشه کمک کننده هست و می تونه رشد کننه یا حتی برعکس می تونه ضعیف بشه ..

 

 

بعضی کارها را به عادت تبدیل کنید/ خب راستش رو خواهید من تازه اول مسیرم و اینکه بخوام از تجریبات شخصیم بگم شاید حرکت شایسته ای نباشه اما می تونم به این نکته اشاره کنم که برای ایجاد عادت باید یک سیکل رو ایجاد کرد برایند اون بشه یه عادت مفید . 

اما به نطرم خیلی جای بحث داره باید در یک پست جاداگانه تحقیق کنم و از این قسمت حرف زد

 

 

خود دلسوزی خیلی حرف قشنگی هست یعنی وقتی ادم دلش برای خودش بسوزه برای اینکه با بی ارادگی و تنبلی چه چیزهای با ارزشی رو از دست میده از سلامتی گرفته تا همین ثاینه های که الانم داره میگذره که اسمش عمر هست . با ارزش ترین هاست که حتی درگیر خیلی از مسایل شدن هم گاها خیانت ب این با ارزش ترین چیز بشر یعنی زمان هست . باید ادم دلش بسوزه که یه وقت از دست نده یه سری چیزهای خوب و با ارزش رو ...

 

 

تحرک هم که به نطرم باعث ایجاد حس توانمندی در ناخوداگاه ادم میشه بخوام واضح تر بگم این باعث میشه که حس کنی می تونی تحمل کنی و چیزیت نشه یعنی همون چیزی که همه میگن چیزی که تو رو نکشه قوی ترت میکنه ...

 

 

به نطرم چند روز اول هر با اراده شدنی مبارزه سختی هست میان خودت با خودن . مشت در ازای مشت هر بار که باختی میرسی سر خط و هر بار که برنده بشی حس موفقیقت بهت دست میده و همیشه این جنگ ادامه خواهد داشت تا همیشه ...

اما بعد از مدتی اگه پیروز بشی اسمش میشه عادت . اسمش میشه عضله قوی ...

من تصمیم دارم با خودم بجنگم نمیدونم چقدر موفق بشم اما باید بجنگم .

 

 

میخوام متمم بخونم برام دعا کنید ازش انرژی و سواد خوبی بگیرم

 

 

  • ۰
  • ۰

در باب بودن

سال ها میگذره و من نتونستم اونجوری که شاید باید روزمره نویسی کنم شاید نتونسم خودم رو جمع کنم . رو اهدافم متمرکز باشم خوب قدم بردارم و به جلو برم الان بعد از مدت ها به محدوده عجیبی رسیدم . تو این دوره از زندگی به یک دو راهی رسیدم نه نه به هزار تو رسیدم .

به اینکه هزار راه رو جلوم بازه و شاید مثل همیشه گیچ شدم نمی دونم کدوم راه من هست ؟

 

 

سربازی - ادامه تحصیل و ارشد - تلاش برای ازدواج- کار کردن - ساختن یک بیزینس - نمی دانی رفیق این جا از زندگی که رسیدم هیچ چیزی مشخص نیس همه چیز در هاله ای از ابهام رفته . هر چیزی یک هندوانه در بسته است که من نمی دانم چه طوری هست .

و از اون بدتر از دوران انتقالی همیشه بیزار بودم . دوران انتقالی همیشه برام غم بار ؛ دردناک و  پر از دلتنگی بوده .

یادتون نیس شما چه سخت بود رفتن از مدرسه راهنمایی به دبیرستان . رفتن از دبیرستان به شهر و دانشگاه . برای من الان بعد از ۴ سال تحصیل سخت شده گذشتن از انچه داشتم . چرا همه چیز روزی دچار فرایند انتقال مبشه ؟؟؟؟؟

 

میان این همه راه های گیچ کننده خودم رو دست خالی تر از همیشه میبینم پر از استرس و حتی فکر های دلسرد کننده .

دایم به این فکر میکنم که چی درسته اخرشم پشیمان و خسته تر دست میکشم از فکر کردن .

 

حالا که دلتنگی به انتهای خودش رسیده یه جورایی رفیق ما شده

خدا کنه این بار دیگه واقعا بزرگ شده باشم کاش یه بارم که شده از نابودی به طلوع برسم

 

 

یه روز خوب میاد .

مورجه قضد داره امیدوار باشه تلاش کنه نقشه بکشه خسته نشه غضه نخوره شاید همه چی درست بشه .

 

مورچه با اراده