Hesam Rastegat Contemplations

گاه نوشت های حسام رستگار

Hesam Rastegat Contemplations

گاه نوشت های حسام رستگار

معنا را پیدا نمی کنی... ده ها هزار سال است که به دنبال معنا می گردند. دیگر هیچ سنگی نمانده که زیر و رو نشده باشد.
معنا را باید ساخت. با تظاهر زندگی شیرین می شود.
بله...! هر کسی بخواهد سرت کلاه بگذارد، من نمی خواهم

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

بی هیج حرفی

  • ۰
  • ۰

میدانی دنبال کردن یک داستان یا سریال یا هرچی دبنال کردنی هست از جمله تفریحات بشر است .

مثلا دنبال کردن جریان رود یا پرواز هواپیما یا پرنده هرچند تکراری اما لذت بخش یا مثلا دنبال کردن سریال مخصوصا اگه بلک لیست باشه (فصل جدیدش از هفته بعد میاد )یا هرچیز دیگه قبول دارید دیگه نه؟


اما به قول بابای من واقعیت رو باید دنبال کرد

از اونجایی که من خیلی به فکر شمام هرشب وقت اگه اجازه بده یه قسمتی از زندگی و خواسته ها برنامه ها وشکست و پیروزی ها رو می نویسم شما هم این سریال واقعی و هولناک رو ببیند از مورچه تی وی .


خب از این بگم که از الکترونیک بیزارم مخصوصا اون شکل های مسخره ای که ادم از ترانسیتور ها اپ امپ ها ساخته و باهاش بازی میکنه (خخ)

ولی خب از جماه اموختنی هاست و باید بیاموزمش (البته در صورت نیاموختن در ماهی تابه اساتید برشته خواهم شد ) این اولین برنامه هاست تصمیم دارم چالش الکترونیک رو موفق بیام بیرون


چالش پایتونم خیلی عقبه  اقا جان داغانه

چالش خوندن کتاب رو شروع کردم به تفضیل خواهم گفت در اینده

بسه دیگه خستم شد


                                                                                                                                                                                       امضا : مورچه سریالی 

  • ۰
  • ۰

در پس شناسایی انچه دنیا را به کامم شیرین خواهد کرد یک سری مکاشفات داشتم و جالب است این کشفیات مثل تمام کشفیات دیگر یک دریچه هست و باید قدم در راهش بزنی تا با بدست اوردنشان وارد دنیای استفاده از این سازوکار شوی .مدتی هست که گذشته است باید مدت های رو که هنوز نیامده اند که بگذرند را دریابیم .

از مکاشفات مورچه اعظم همین شما را بس که پارامتر هایی بسیار در شکل گرفتن آینده تان نقش دارند. پارامترهایی خوشبو و خوشرنگ نظیر اسکناس، پارامتر هایی نامرئی و نایاب نظیر استعداد و انگیزه و پارامتر هایی ترسناک و خشن نظیر هدف... اما یک پارامتر گوگولی وجود دارد که یک تنه می تواند جور نبودن قبلی ها را بکشد. لازم که صد در صد هست، گاهی وقتها می توان گفت کافی هم هست حتی. یعنی اینطوری شیرفهمتان کنم که اصلا همه چیز می تواند از دل این یکی بیرون بیاید من جمله اسکناس، انگیزه و هدف و الخ. بالکل در مکاشفات بدین تجربت رسیدم که پشت این پارامتر، بقیه هم همی سرازیر شوند. و این گوگولی چیزی نباشد جز آرامش اِسلَش سلامت.


سالم و آرام باشید

امضاء: مورچه ی ملطوف به لطایف
  • ۰
  • ۰

زندگی می تواند گاهی روی خوبش وگاهی روی بدش را به تو نشان دهد در این میان روسیاهی یا رو سفیدی سهم تو از شرایط خواهد بود از حاشیه رفتن بیزارم هرچند پیچیده نویسی را یک توانایی میدانم و به اعتقاد من پیچیده نویسی به مراتب سخت تر از ساده تویسی است من قصد دارم در ساده ترین سبک و روش ممکن بگویم زمانه بسیار نامرد است و اخر کار هیچ چیزا گردن نمیگیرد و این تنها تویی که باید تن دهی به شکست یا شاد شوی از موفقیت 

و شاید مسله ای بسیار مهم در این میان خوشبختی باشد ،

خوشبختی را نمس توان اسیر کزد یا توصیف در هر مکان زمان و شرایطی شکلش عوص میشود مثل داشتن یک لیوان اب خنک در گرمای تابستان به تفاوت داشتن همان  در  زمستان 

خوشبختی رو حتی نمی شود اسیر کرد پدر امرزیده کفتر جلد هیچ پشت بامی نیس و دلش بخواهد هست وای از وقتی که نخواهد انگاه تو می مانی و انگشت های در دهان مانده سیته شرح شرح از خیال و اشتیاق 

چارلی چاپلین به زیبایی میگه : 

خوشبختی حد فاصله یک بد بختی تا شروع بدختی دیگه هست البته ایشون دید مثبتی نداشته می تونسه بگه بدبختی حد فاصله یک خوشبختی تا خ شبختی دیگه هست 

اما به صورت کلی ساده بگم از همه این ها مهم تر مسیره 

مسیر خوشبختی سرشار از رفتن ها و خواسته هاست 

کاش باشد که تهش موفقیت های بزرگی به انتظار باشه 

برویم که مسیر ما را فریاااااد میزنه 


نمی دونم‌مخاطب داره این وبلاگ‌یا نه 

اما مرسی که هسی 



معرفی :

قبل‌خواب از پین ترست عکس ببین و بخواب 

  • ۰
  • ۰

 زیبا نوشتن همیشه ملاک نبوده است ولی نوشتن اری .

اینکه برایت بنویسم که تا قلم جوهر دارد تا خودکار بیک که عمری به اندازه بلکن بیشتر از نوح دارد می نویسد میشود از تو نوشت نه از خوبی هایت بلکه از بودن هایت که همشان خوب است . تو که خوب می دانی ما ادم ها مشمول وضمه ی عشقیم و همین بس است برای اینکه بگویم من از بودن تو کنار خود است که احساس بودنی دارم .

بگذار بگذریم و برویم سراغ اینکه از تو بخواهم مثلا:

بخواهم که مرا ببری به جایی که بودنت تمام نشود 

ببری به جای که پایانی نباشد فقط تو باشی فقط تپ


  • ۰
  • ۰

مدتی هست نبوده اما به جد در گیر بودم و مجال نبوده قطعا این هم در نوع خودش قشنگ هست و هم نشون دهنده یک ضعف در من یعنی عدم توان مدریت هست .خب بلاخر اینکه این مشکل رو می دونم خودش یه جور راه حله باید روش مترکز بشم که حلش کنم و حتی در بلند مدت تبدیلش کنم به نقطه قوت حتی .



یادمه جای شنیدم ما ادم ها مشمول ضمه ای غشقیم و چقدر قشنگ


بیا یه مروری کنیم به برنامه های بلند مدت من یعنی برنامه های مهم و اساسی که انگاری باید شروع کنم اینجت زیاد ازش بنویسم و بگم 

*.خب ارشد قبول شدن برای من خیلی مهمه مخصوصا قبولی توی تهران چون هم برای ادامه حیاتم بهش نیاز دارم هم برای بهتر و درست زندگی کردن وموفق شدن 

*.خب از اونجایی که مدت زیادی هست که دلم  میخواد مقاله ای پروژه ای چیزی مرتب با سیستم های عصبی رو شروع کنم اما هر بار بی نتیجه مونده این بار مشخصا دلم میخواد یه ارتیکل خیلی سطح خوب تو این زمینه به نام خودم بنویسم ....

*باید چالش های برنامه نویس پایتونم رو  خیلی جدی دنبال کنم بلاخره یه روزی که خیلیم دور نیس قراره این برنامه نویس حرفه ای پایتون بودم عصای دستم بشه .

*بالابردن سطح سواد و درک  شخصیت برام همیشه مهم بوده که باید جدی براش وقت گذاشت:یاد کتاب جاده ای به سوی شخصیت افتادم عجب کتابی بوداااا:

*همیشه دلم میخواست با یه چیز های خاض خودم شناخنه بشم باید رو اینم کار کنم

*‌این ترمی که گذشت تی ای بودم و خیلیم بد نبودم خدا رو شکر سطح خیلی خوبی داشتم باید تدریس کردن ارایه دادن و رو به صورت جدی دنبال کنم و تبدیلش کنم به نقطعه قوتم .

راستی تا الان نگفتم چیکاره ام چی میخونم اخه من می نویسم که خودم یه روزی بخونم اگه شما هم دارید می خونید پس من خیلی مسولیتم سنگین تره توی جلو بردن این داستان زندگی 


معرفی کنم:

ساند کلود 

soundcloud.com

تموم 


  • ۰
  • ۰

از بدبختی های جدیدم همین بس که بگوییم باید مدتی از عمر گران بهایی خود را باید به صورت بسیار فلاکت باری پشت درب ارایشگاه زنان بگذارنم در نوع خودش بسیار جدید و خاص است و البته رعب اور ‌.


گاهی دچار تردیدی عمیق میشوم که در نوع خودش خیلی عمیقه عمیق تر از عمیق 

خسته نیسم ولی تردید هست از درست بودن ؟مهم نبودن؟ نفهمیدن ؟نفهمیده شدن ؟

از نفهمیدن درد اور تر همین نفهمیده شدن است و تو چه میدانی نفهمیده شدن چیست‌؟

بگذریم باید بگذرایم و بگذریم تا غم مانا نشده است .

  • ۰
  • ۰
امروزی که گذشت روز بدی نبود حقیقتش رو بخواهید میشه جز روز های نسبتا مفید جا داد . 
گفتم نسبتا ؟ اره خب همه چی تو این جهان به نسبت ها بستگی داره هیچ چیز قطعی نیس علمی تر هست که بگم هیچ چیز مطلق نیس یعنی مطلق بودن نقطه ای مخالف نسبی بودن هست 
absolute=!relevant
میشه ساعت ها در مورد این موضوع حرف زد همون طور که سال ها پیش یه شخصیت خیلی بزرگ به اسم البرت انشتین بزرگ ترین نظریه فیزیک نوین خودش رو در باره مطلق نبودن زمان می نویسه و خیلی عمیق ثایت میکنه زمان ابسولوت نیس .

به هر حال منم اعتقاد دارم هیچ  چیز در این کره خاکی البته باید دقت داشت خاکیم نیس همچین ۹۰ درصدش رو اب تشکیل داده و روز به روز به میزان افزوده میشه و .... 
پس بگیم کره ابی خاکی . در این کره ابی خاکی همه چی نسبی هست واین نشون میده ادم همیشه یا با یه چیزی در حال مقایسه شدن هست یا هنوزم جذاب تر داره با یه چیزی مقایسه میشه  و این هم در نوع خودش تلخ هم شیرین  مثل اینکه امروز برای اینکه روز خوب یا بدی باشه به این توجیح نیاز داره که از فردا بهتر یا شدم بدتر باشه  \
 ولی یه الگوی خیلی خوبی وجود داره که میگه اگه از قبلت بهتر نباشی یعنی دست کم الان خیلی منفی هستی . 
من اساسا این حس رو دارم که خیلی باید تلاش کنم تا شرایطم رو درست کنم و بر حسب زمان نسبت به گذشته خویش خیلی عقبم . قبلا توانایی های از خودم ثبت کردم که الان عدم ثبات و ماندگاری و تبدیل نشدن به یه پایه عمیق ازارم میده . بگذریم 
به صورت نسبی از خودم و دنیای خودم عقبم 
و به صورت داره اینده به سمت من میااد 
و اینم بگم اگه ما به سمت اینده حرکت نکنیم قطعا اینده به صورت سهمگینی  به سمت ما می یاد تا ما رو زیر بگیره . 



البرت طوری 

  • ۰
  • ۰

ای بابا بلاخره انگار من دست رسی ام به سرویس بیان بلاگ باز شده الان دقیقا نمی دونم چی شد که شد ولی خب الان که دارم براتون می نویسم و این جای خیلی خیلی خوشحالی داره  .

این روزه به حرف اقای دنیل گلمن گوش دادم و فاصله ای اخر هفتع ای میان کار ها و درس ها و پروژه ها انداختم تا خودم را از نظر توانایی های فکر با سطح بالاتری برسانم  و یه جورایی هم خستگی به در کنم من که بهش امیدوارم . در کل بدم نگذشت کلی خوابیدم . 


دیشب داشتم به این حرف بیشترفک میکرد که زندگی بی رحم است و تو تنهای و تنهایی . به صورت اغراق امیزی بهش اعتقاد دارم شاید اگه کسی بهم میگفت خودم تو  سف مننقدینش قد علم میکردم بلند می گفتم که داداش پارونویا زدی ها . ولی خب شدیدا فک می کنم لعنتی خیلی بی رحمه . 


چند روزی ننوشتم این هم دردی به درد های دنیا اضاف کرد اما تاثیری نذاشت . 
در کل دو نوع درد توی دنیا هست 
درد های شماره یک : که بی هوده هستنو بی خاصیت فقط باعث میشن عذاب بکشی 
درد های شماره دم: درد های که به قولی باعث ارتحاله روح ادمی میشن و باعث میشن بری کف وجودت توی اون زیر زمین یه گودال عمیق بکنی باز پایین تر بازم یه گودال عمق بکنی غم و درد و ناراحتیت روتوش چال کنی که یه جای عمیق جا بدی همیشه یه چیز عمیق توی کل وجود تو رو همیشه یادت بیاره که چی بودی و چی شدی .
جای بسی تفکر داره ها ////



از این روزا بگم قراره کار کنم بخونم  پروژه بدم نفسم بکشم تو هوای که هست . قراره انکیزه هم باشه .


یه معرفی : برای اینکه تایپ قوی تری داشته باشیم توی برنامه نوسی یا وبلگ نویسی باید بریم سراغ کلاب های تایپینگ : مثللا 

/www.typingclub.com

تایپ کلاب 


بریم که زندگی منتطره 



  • ۰
  • ۰

روز ۱

به هر حال دارم دوباره شروع میکنم به نوشتن و این هم  می تونه خوب باشه هم خیلیم ترسناک .
می دونی به عنوان یه مورچه در این دنیای بزرگ گفتن افکار له این گندگی یا شایدم کوچکی به هرحال یا میشه گفت افکار هر ادم گوشه ای ترسناک از وجود ادم هاست . 
یکی از افکار مسخره من اینه وقتی سایه خودم رو می بینم به خودم میگم از کجا معلوم که ما سایه یه موجود دسته بالا تری نباشیم . 

به هرحال :

امروز خیلی قدم زدم خیلی تنها هم نبودم یکی باهام بود که برام خیلیه . 

میدونید گاهی میترسم حرف بزنم مثلا بگم گم شدم بین خودم و تمام خودم های که ساختم که امکان داره الان هرکدومش باشم  . خیلی اوقات دلیل این همه خود اینه که میخوایم دیگران رو تحت تاثیر قرار بدیم یا شایدم این باشه که تحت تاثیر قرار گرفتم حالا هر کدوم. چه فرقی میکنه اصلا . 

مهم اینه میوم خودم های بی شمار و یه جامعه که شباهت زیادی به هرم غذایی داره گیر افتادم . 

یه جورایی انگار مجبوری برسی به راس این هرم غذایی حالا با هر سبک و شکار و تلاشی که شده و یه جورایی باید رحم نکنی چون بهت رحم نخواهد شد. 



امروز همچین روز خوبی نبود هیچی کار نکردم روز بی برنامه و بی هدفی بود چقدر بده 

اما فردا چی بگم کلی برنامه براش هست چقدر خوب 

فردا زود میاد 

منم زود میام 

منتطر بقیقه زندگی باشید 

نگران فردا نباشید چون سرنوشت داره به سرعت میاد سمت ما